الهی سیر پییِر سیر مار باشی تنت سالُم تو یَگ غمخوار باشی
اُنَم غمخوار بابا یا که باجی سر اِفراز پیش هر دو شار باشی
الهی هرچی خواستی یا هُخوایی بیایِه دستتو دلدار باشی
بخِندی شاد و دلخوش پیش اُنا هوا خواشُن تو مثل یار باشی
الهی خیر بِوینی اِز مکافات که اِز اعضاء یارِ غار باشی
به حق یارِ غار و یارِ مولا تو خَلقی نیک و نیکوکار باشی
پییِر درداشِ اشک هِنُنکُنه اما بجای چشمش هِریزه مینِ قلبی که به وسعِت دریایِ، همیشه هم تَنایِ، چون که سنگ صبور همه یو خودش شانهای نِداره که سرشِ روی اُن بِیله.
یَه وقتایی
یَه جاهایی
واید بگی "پِ" مثل پییِر...
روح پییِرهای درگذشته شاد و سلامتی پییِرهای در قید حیات، پاوَرجا
عباس قندهاری وچّه ناف شاهرود 1400/11/24
شعر شماره یک / صفحه 14



