




بُپا عمو!!
مِن وِچّهی دادویُم یا که چار سویُم
من وچهی زیر عَمارِت
قَلَه!
شبدری
یا اُویِ صاف
یا اوی تول
یا کوچه راه دِجِه
هرجا دِگه!
فرقی هِنُنکنه!
اِز سمت شبدری
که گذِر هُنکنی بری
غمهای شهر من و همشهریای من
بیشتِر نُمایُنِ؛ بیشتر از اُن که تو فکر هُنکنی بِرار
مینِ مُحلهها
همشهریای من
حاصل زحمت و کارن!
کارایی از قبیل: بنایی و سوفوری و نفتی و تورهای!
بپا عمو!
که من وچه محل درد و رنج و مشِقِّتُم؟
وا اینهمه ساده دل و پر محِبِّتُم؟
من هم محل؛ کوزه گِر و خشت مال و رعیتُم!
مثل معلمُم مِنم بی بضاعتُم!
من هم محلّ کارگر بی کار فصلییُم!
من هم محلّ نُن نِدارای اصلییُم!
من هم محلّ مریضای بی دووا؟
این روزا هِوینی یاواش و بی صدا!
مثل هِمُن پیتیه نفتُم!
که یَگ دفعه
وا یَگ جرقّهای
آتیشی هابییُم!
بُپا عمو!...

به پشتکار و همت والای حضرت قندهاری در سرایش این اشعار گوشنواز شاهروی که خاطرۀ زنده یاد "علی مغانی" را هم در اذهان تداعی مینماید و همچنین به تدوین این فرهنگنامه ارزشمند، آفرین میگوئیم و از دادار مهربان موفقیت هرچه بیشتر ایشان را آرزو داریم.